بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد

بسم الله الرحمن الرحيم

نامه اي براي آقاي احمدي نژاد

 

 

 

وامدار هيچ جريان يا حزبي نيستم

شكوه حماسه ملت ايران در 27 خرداد و رقابت هاي جذاب انتخاباتي همچنان

در كانون توجه و صدرگزارش هاي رسانه هاي خارجي قرار دارد.

روزنامه آمريكايي وال استريت جورنال در اين باره نوشت : شگفت انگيزترين

جنبه انتخابات رياست جمهوري ايران آن است كه اين كشور توانست بسياري

را در غرب متقاعد كند كه شركت مردم در انتخابات يك نمايش واقعي از

دموكراسي است.

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

با رئيس جمهور محترم جناب آقاي دكتر احمدي نژاد

با سلام و آروزي توفيق شما در راه اجراي اهداف مقدس انقلاب اسلامي ايران

براي شما مي نويسم

براي شمايي كه وقتي مي خواستيد مسئوليت بزرگ رياست جمهوري انقلاب اسلامي را برعهده بگيريد پرچم مقدس اسلام را برافراشتيد و سوگند ياد كرديد كه در راه آرمان هاي اسلام و انقلاب  و امام (ره)گام برخواهيد داشت.

و ما نمي دانستيم كه شما با چه راهكارهايي اين مسئوليت بزرگ را عملي خواهيد كرد و نمي دانستيم بازوان تواناي شما در قوة مجريه چه كساني هستند.

ما به دنبال يك راه نجات بوديم. راهي كه از دوران ستم شاهي با يك انقلاب بزرگ آغاز شد و از دوران سازندگي و اصلاحات عبور كرد و در دوران رياست جمهوري شما ادامه دارد.

ما به دنبال يك راه نجات بوديم. نجات از چنگال طاغوتها. نجات از چنگال ظلم و بي عدالتيها. نجات از منجلاب دنياي استعمارزده غرب در قلب كشور اسلاميمان.

و ما امروز 33 سال پس از ظلم عظيمي كه در دوران سازندگي و اصلاحات بر ما رفت، در انتخابات نهم و دهم شما را به عنوان منجي بزرگ و طلايه دار انقلابي ترين حركتهايمان در عرصه اجرائيات و در راه تحقق آرمانهاي بلند انقلابمان انتخاب كرديم.

و دريغا! كه شما، آقاي رئيس جمهور محترم! مي خواهيد هم «ما» و هم « عدالت» آرماني ما را توسط مرداني غير از جنس خودتان و توسط همان باندها و جناحهاي فرصت طلب حاكم و سرمايه خوران فراري آغاز انقلاب و سرمايه داران و رانت خواران و ويژه خواران داخلي و خارجي و مزدوران و جيره خواران غرب نجات بدهيد! دريغا!

آقاي احمدي نژاد چه شد تصحيح نگاههاي غلط در عرصه هاي مديريتي كشور؟!

مگر شما نگفتيد: « نگاه ليبراليسم فردگراي لذت جوي افراطي كه بر عرصة مديريت كشور حاكم است متعلق به فرهنگ خودي، ايراني و اسلامي نيست. مبناي اين نگاه در برنامه ريزي اقتصادي متكي بر فردگرايي است. در حالي كه ملت ما نه تنها فرد گرا نيست بلكه كاملاً اجتماعي است». 

آقاي رئيس جمهور شما به وسيلة چه كساني مي خواستيد و مي خواهيد نگاههاي غلط عرصة مديريت كشور را تصحيح كنيد؟ مردان عرصة اصلاحات مديريتي شما چه كساني هستند؟! آقاي مشايي؟! و يا همان باندها و جناحها و احزاب حاكم فتنه؟! كه البته اغلب آنها نقاب عوض كرده اند!

خوب معلوم است كه هيچ تحولي انجام نخواهد پذيرفت وقتي كه بازوي توانمند شما همان باندها و گروههاي حامي سران فتنه است و يا آقاياني كه هر ساعت و هر روز با مطرح كردن سوژه هاي خوشمزه! مردم را سرگرم مي كنند تا جناحها و باندهاي مافيايي در غارت و چپاول خود در يك حاشية امن به دوام و بقاء خود ادامه دهند! و يا خودشان اصلاً كارگردانان صحنه هاي فتنه هاي جديد هستند!

بله آقاي رئيس جمهور شما همة اين حرفها را گفتيد و من در تكميل سخنان شما مي گويم كه در شهرستان هشترود در طول دوران رياست جمهوري شما هيچ تحول مديريتي انجام نپذيرفته است و حتي آقاي رئيس جمهور خدمت شما عرض شود كه از آغاز انقلاب تاكنون يك باند مافيايي مدت 33 سال است كه نبض مديريتي منطقه را در دست دارد! شما از كدام تحول مديريتي صحبت مي كنيد آقاي رئيس جمهور؟!

آقاي احمدي نژاد بنظر مي رسد در مقابل اين باندهاي مافيايي كه چنگال خود را بركل نظام فرو برده و گلوگاه نظام را دارد مي فشارد ديگر از دست شما هم بعيد است كاري  برآيد!

و اما در هشترود در طول 33 سال بعد از انقلاب يك باند و جناح همواره قدرت را در دست دارد او ابتدا خود را از طرفداران سر سخت جریان سازندگي نشان می داد و از همان آغاز، آقای «ت»  با عنوان مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی مانور خود را شروع كرد. سپس مدير كل آموزش و پرورش فعلي از باند خانوادگی آقای نماینده پس از مدتی قلع و قمع در هشترود خود را به اداره آموزش و پرورش استان رساند. و سرانجام کل آموزش و پرورش منطقه در سیطرة باندهای خانوادگی ايشان قرار گرفت! همة این جریانها تدریجاً از مجلس و حزب حاکم حمايت می شد و در نهایت به کل ادارات، ارگانها، سازمانها، نهادها و. . . شاخ و برگ افزود!

از همان زمان بود که تدریجاً جامعة انقلابی و اسلامی و توحیدی تدریجاً فرو پاشيد و نظام طبقاتی و سرمایه داری و لیبرالیسم غربی حاکم شد و به تبعیت از همین تحولات آموزش و پرورش نیز طبقاتی شد و هر کسی که وصل به قدرتها بود و جایگاه طبقاتی محکمتری پیدا کرده بود و به اصطلاح خودمان پارتی دار بود، می توانست مدارس غیر انتفاعی بزند که این اتفاق هم برای افراد این باند افتاد و بسیاری از افراد وابسته به قدرت نیز از همین امتیاز استفاده كردند.

اما قضیه به همین جا خاتمه پیدا نكرد. این دولت عمرش به سر رسيد و بایستی دولت دیگری روی کار مي آمد. ناگهان یک جنگ زرگری راست و چپ در گرفت! و در میان شگفتی تمام جناح اصلاح طلب پیروز این معرکه شد! و باز ناگهان تمام این دم و تشکیلات حزب کارگزاران و سازندگی یک شبه تبدیل به اصلاح طلبان شد! آنهم مدافع دو آتشه اصلاحات برای حفظ قدرت و موقعیت برتر اجتماعی و آمادگی مجدد برای بگیر و ببندها و عزل و نصب ها! و خلاصه دوباره این باند قدرت و حاکمیت را در منطقه در دست گرفت! و بهرحال سرانجام دوره اصلاحات هم با حاکمیت و قدرت کامل و نظارت کامل بر عملكرد تمام نیروها، موافقان و مخالفان، عزل و نصب های جناحی، بگیر و ببندهای باندی همه در زیر سیطره این جریان پایان پذيرفت، در حالی که مردم مظلوم هنوز نمی دانستند که دولت اصلاحات در واقع همان ادامة دولت کارگزاران است! و مردم فکر می کردند که دولت اصلاحات برای آنها تحولات جدیدی خواهد آفرید! در هر صورت از امّا و اگرهای این دوران هم می گذریم. تا اینکه دولت نهم با مکافات عظیم روی کار آمد. شعارهای انقلابی- اسلامی  شما آقای احمدی نژاد در راستای تحقق عدالت اجتماعی و آرمانهای اسلامی - انقلابی مورد توجه مردم قرار گرفت.

و مردم که خسته از بی عدالتی ها و ظلم بینهایت دولتهای سازندگی و اصلاحات بودند احساس كردند كه دارند فضای تازه اي را تنفس مي كنند، و مردی از جنس خودشان را يافته اند و حرفهايي از جنس حرفهای خودشان! را با او خواهند داشت آنها خسته از بی عدالتیها و ظلم ها، خسته از القاء باورهای دروغین، خسته از آسیب های جبران ناپذیر اجتماعی، از شکافهای طبقاتی عظیم، از فقر و بیکاری، از اعتیاد، از فساد و فحشا، دنبال دولتی آرمان گرا و اسلامی و انقلابی، عدالت محور، صادق و پارسا و متقی بودند. مثل آغاز انقلاب! همه با هم به اسلام رأی دادند. همه با ایمان و اخلاص و یکصدا رأی دادند! همه به آرمانهایشان، به شهیدانشان، به امام شهیدانشان! به اسلام عزیزشان رأی دادند.

آری، بالاخره دولت نهم روی کار آمد و عجیب اینکه در دولت نهم هم همان باند و جناح، دوباره با نام اسلام و اصول گرا، با ترفندهای جدید برای حفظ قدرت خود را در بدنة قدرت نفوذ داد. و خلاصه اينكه افراد باند هم در مجلس و هم در ميان دولتمردان قديم ناگهان به قدرت جديد تبديل شد و باز هم ناگهان آقای «ر» از باند خانوادگي مطرح، مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی شد. یعنی کل نیروهای آموزش و پرورش را تحت سیطرة خويش گرفت!

سرانجام در استان آذربایجان شرقی موقعیت و وضع موجود کاملا به نفع شبکه قدرت خانوادگی موجود تثبیت شد.

حالا اين سؤال مطرح است همة بچه های مخلصي که تا نیمه های شب بدون دریافت مزدی خطر را پذیرفته و خود را تا بالای تیرهای چراغ برق می رساندند و تصاویر آقای احمدی نژاد را نصب می کردند و برای ایشان تبلیغات می کردند اكنون در کجای جغرافیای دولت نهم و دهم جای دارند؟! و این حادثه اتفاق نمی افتد مگر اینکه باند و جناح حاکم برای حفظ موقعیت خود زیركا نه در رأس هرم قدرت برای تثبیت وضع موجود نفوذ کند و می بینیم این كار به راحتی انجام پذيرفت و ناگهان در دولت اصولگرای آقای احمدی نژاد يك نفر از باندکارگزارانی و اصلاح طلب معاون آقای فرشیدی وزیر آموزش و پرورش شد! آقای فرشیدی کیست؟ آقای فرشیدی رئیس منطقه دو اداره آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی در دوره آقای « ت » بود! و ما می بینیم که به راحتي نیروهای کارگزارانی و اصلاح طلب سر از دولت انقلابی و مردمی و اصولگرای آقای احمدی نژاد در آوردند! و جالب اينكه آقاي «آ» از باند خانوادگي آنها، معاون آموزشي آقاي فرشيدي شد! و این یعنی دولت آقای احمدی نژاد ادامه دولت کارگزاران و اصلاحات! و این یعنی فقط جابجایی آقایان قدرتمند در رأس هرم قدرت از پستی به پست دیگر! و مي بينيم كه مردم فقط بازیچة دست این آقایان هستند!

در دولت دهم هم آقای « آ » در پست معاونت سیاسی! جناب آقاي استاندار تعيين شد! تا مثل سابق و در ادامة وضع موجود وزنه های سیاسی را در منطقه سبک و سنگین کند!

و این بدان معناست که از آغاز انقلاب همة گروههای سیاسی و حتی انجمن حجتیه و فراماسونرهای شیطان پرست به طور زیرکانه ای مناصب کلیدی را تصاحب کردند و جايي براي حضور نيروهاي مخلص آغاز انقلاب و اصولگرايان واقعي نبوده است. آنها از همان آغاز حتي حق تبلیغات را هم به خود اختصاص دادند. و امروز ما به وضوح می بینیم كه بخصوص در شهرهاي بزرگ تمام مساجد، حسینیه ها و. . . تبلیغات اختصاص به افراد خاصی دارد و این طور نیست که شما حتي در يك انتخاباتي به صورت یک کاندیدای آزاد در هر مسجد یا حسینیه ای که خواستي تبلیغات کنی!

بنابراین می بینیم هر جناحی که بر روی کار می آید آقایان فوراً خودشان را به آن قدرت وصل می کنند برای حفظ وضع موجود و تثبيت موقعیتشان!

و امروز این وضع فلاکت بار که در هشترود حکمفرماست نتیجة همین قدرت طلبی ها و باند بازیهاست در صحنة اجتماعي و باید گفت امروز تمام ارگانها و ادارات، نهادها و سازمانها و بخصوص شبکه آموزش و پرورش و آموزش عالی و پستهای کلیدی در دست باند مافیایی ایشان در هشترود ادامه حیات می دهد و سلسلة خانوادة قدرتهای موروثی پس از شکل گیری نظام طبقاتی پس از انقلاب در حال چنگ اندازی به کل قوانین اسلامی و انقلاب اسلامی است!

آنچه كه امروز مهم است اينست كه این سلسله هاي مافیایی چه در هشترود و چه هر كجاي جمهوري اسلامي و چه در مجلس و چه در بين دولتمردان اجازه پیشرفت به دولت اصولگرای آقای احمدی نژاد را نخواهند داد! و البته هم كه نداده اند! و با نفوذ در آن اصولگرايي را نیز به انحراف كشيده اند! و البته تا جاییکه جایگاه یاران آقای احمدی نژاد در جغرافیایی جمهوری اسلامی کاملاً مشخص نشده این مشکل همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. زیرا تلاش و سازندگی در دولت اصولگرا یعنی بیان نقطه ضعف های دولتهای گذشته که البته اين باندها اجازه این تلاش را هم نخواهند داد و دولتهای گذشته هرگز نمی خواهند که زیر سؤال بروند. تعجب نکنیم اشتغال ورزی برای عده ای خاص! یعنی خواص! دانشگاه برای خواص! نمایندگی برای خواص! پست و مقام برای خواص! و. . . و آنهم برای همانهاییکه یک روز به برکت خون شهیدان و به نام اسلام به مقامي رسيدند ولي بعدها سر از جريانها و احزاب و گروهها و باندها در آورده اند و بعد همة ارزشها در پیچ و خم قدرتهای مافیایی آنها گم و گور شد! امروز همانهايي بر سر کارند که با بیت المال و آراء مردم به پست و مقام رسیده اند و همانها هستند که بر سر همین مردمی مي كوبند که به آنها رأی داده اند! و عجیب تراینکه حالا می خواهند گرسنگان را با دزدان و اختلاسگران و فتنه گران آشتی بدهند! می خواهند ظالم و مظلوم را آشتی بدهند! چگونه؟! می خواهند کفر و ایمان را آشتی بدهند؟! چگونه؟! در حالی که این آشتی در صورتی امکان پذیر است که دزدان بیت المال آنچه را که غارت کرده اند به مردم برگردانند. از گذشته خود در برابر مردم عملاً توبه كنند از پستهايي كه لياقت خدمت رساني به مردم را نداشته اند صادقانه بيرون بروند! نه اينكه بيت المال را بردارند و از كشور فرار كنند و بعد فربه تر و شكم گنده تر بازگردند و بخواهند مردم فقير را نجات بدهند! يعني گلوي مردم را بيشتر و بيشتر در زير سيطرة خود بفشارند!

چقدر تأسف بار است براي مردم مظلوم این انقلاب كه در واقع 33 سال آمریکا و اروپا را به نام مسئولین متعهد اسلامی و انقلابی در آستین پروراندند و خود نمی دانستند!

مردم مؤمن و متدیني که یک روز صادقانه رأی های خود را به سران فتنه دادند! و آنهایی را که خیلی خیلی کوچک بودند! بزرگ کردند! مردم مؤمن و با کرامتی که شانه ها و سينه های خود را نردبان ترقی مشتی فتنه گر و بی صداقت و خائن قرار دادند وآنها را بالا بردند و حالا همانها شده اند نخبه!! و فرزندان آنان به نام نخبه دارند دوره آقایی می بینند!! چه در داخل و چه در خارج و ما بردگانی که یک روز در سیاهچالهای رژیم در زیر شکنجه ها خاموش شدیم و یا در جبهه ها در زیر خمپاره ها و گلوله ها تکه تکه! دوباره بردگان هسته ای فرزندان مشتي بی کفایت و خائن و بی هویت و نالایق برای فردا و فرداهای بعد خواهيم بود!! و اینها همه به نام قانون ثبت می شود و به نام قانون اجرا می شود، گر چه قوانین انقلابی- اسلامي حتی فقط یک بندش هم اجرا نشد و ما امروز در کانون خروجی هاي 33 سال دستاوردهای انقلاب هستیم!!

دريغا که ما باز دوباره و دوباره رنجنامه هایمان را با دستهای خودمان پاره پاره می کنیم و کرامت انسانی مان را پرپر! و در برابر طاغوتهایی که خودمان آنها را بوجود آورده ایم سر تعظیم فرود می آوریم و به درگاه آنان به سجده می افتیم! چاره ای نداریم! که ما يا باید لاي جرزهای دیوارهای تسلیم همانند سنگی جای بگيریم و بی صدا و در  سکون مدفون شویم و یا در برابر خدایگان!! نمایندگان!! و خدايگان مجامع تشخیص مصلحت ها!! همچون خدایگان شاهنشاه آریامهر!! به خاک سجده بیفتیم و سگ درگاه شویم!! تا لقمة نانی به دست آوریم و زنده بمانیم!!

شاید اشتغالي ایجاد شود، فرقونی به دست بگیریم! یا باری بر کولمان حمل کنیم! یا زباله های مرفهین بی درد را جمع کنیم! و یا پاکتی سیگار و یا باطری هایی در کنار خیابان بگذاریم و بفروشیم! و یا تمام وقت ارزشمندمان را بگذاریم و در میادين توپ و بازی فقط و فقط شاهد و ناظر توپ زدن عده ای باشیم که هم ورزش می کنند و هم پول درو می کنند! و بعد چشمهای دلمان به دنبال یک توپ در وسط زمین از حدقه در آید! بی آنکه خود نه توپی بزنیم و نه ریالی از میلیاردها تومان پولی که بازیکنان آن مي گيرند نصیب ما شود!

و یا تماشاگران بی جیره و مواجب فیلمها و سریالهایی باشیم که حركات و نگاههای آلوده به شهوت بازیگرانش با سرگرم کردن ما زيركانه بسیاری از حقایق وحشتناک دنیای پشت پردة نظام سرمایه داری غربي را رواج می دهند. و در حقیقت در پشت صحنه، دین و آرمان و ارزشهای انقلاب ما را به سخره می گیرند و با رواج فساد و فحشا و اعتیاد و. . . زمینه جامعة اسلامی ما را آماده بهره برداریهای طاغوتی ومطامع غولهاي جريانهاي فراماسونري و شیطانی نظام سرمايه داري می کنند!

اینست سرنوشت امروز جامعة اسلامی و انقلابی ما! ما در اسارت پنجه های فتنه پرپر شدیم! به خیال اینکه پیروز این مبارزه ایم!

و امروز شما آقاي احمدي نژاد دم از مديريت تحول گرا مي زنيد و ما سؤال مي كنيم مديران تحول گراي شما چه كساني هستند؟! شما مطمئن باشيد با اين مديران منافق و بي تعهد به هيچ كجاي جغرافياي عدالت اجتماعي راه نخواهيد يافت!

مديريت تحول گراي شما در كنار باندهاي براندازان نظام در طول دوران دولت نهم و دهم هنوز زندگي انگلي خود را ادامه مي دهند آقاي احمدي نژاد كجاي دولت شما تحول گراست؟! رئيس دفتر شما معاون وزارت اطلاعات آقاي خاتمي بود!



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب : <-CategoryName->
درباره وبلاگ
اقدس اکبرنژاد

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
rss feed

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 374
بازدید کل : 259396
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1

Alternative content